کلاس اول راهنمایی توی کلاس دینی، اونم توی مدرسه نیکان که خیلی مذهبی بود، در مورد آخرت با ما صحبت میکردند و میگفتند هر کی در این دنیا خوب باشه در آخرت لباسهای نو و تر و تمیز میپوشه ولی اونهایی که بد بودند لباسهای زشت خواهند پوشید. در پایان کلاس که معلم در مورد درس اون روز داشت پرسش میکرد به من که رسید از لباس مردم در آخرت پرسید. من گمون کنم کمی هل شده بودم (و به احتمال قوی کمی هم کرمم گرفته بود) و پاسخ دادم در قیامت مردم خوب لباسهای نو و تمیز میپوشند و مردم بد لباسهای پاره و انی میپوشند. اگر درست یادم باشه پس از گفتن این پاسخ معلم منو از کلاس بیرون کرد که از نظر من خیلی خوب بود چون نزدیک زنگ تفریح بود و من نفر اول در صف فوتبال بودم. راستی کس دیگری توی مدرسه شون فوتبال صفی بازی میکردند؟
It had taken a couple of weeks of negotiation but Joe finally got the deal he wanted and drove out of the dealership in his brand new Explorer. His girlfriend knew his real motivation for buying a utility vehicle was because he loved to go four-wheeling on Saturdays with his friends and felt a little conspicuous when he was always doing the "riding" and never the driving. Joe arrived and ran into her house as excited as a nine-year-old boy with his first bicycle. Mary was working at her computer as Joe came up behind her, gave her a big kiss on the cheek and said, "C'mon, c'mon, let's go! Let's go for a ride." They jumped into the Explorer and headed out of town. After a few minutes, Joe pulled over to the side of the road and invited Mary to drive. She got behind the wheel and found that she really enjoyed the sensation of sitting up so high with a great view of everything ahead of her. Joe instructed, "Hang a left here" and as Mary follow...
Comments
Post a Comment