توی ایران یک برنامه بود بنام رنگین کمان که آهنگش اینجوری بود:
وقتی خورشید میتابه
وقتی بارون میباره
اخماتو از هم وا کن
به آسمون نگاه کن
رنگین کمان هفت رنگه
رنگین کمان قشنگه قشنگه قشنگه
توی این برنامه یک مجری بود و یک اردک عروسکی و همینطور یک آدم که لباس خرس پوشیده بود و اسمش خرسک بود. یک جونور دیگه هم بود که اصلا معلوم نبود چی هست و اسمش تندک بود.
یک بار یکیشون یک کلاه پیدا کرده بود و گذاشته بود روی سرش و میخوند:
این یک کلاه تازش
مال کدوم مغازست؟
سرخ و سفید و آبی
به به عجب کلاهی
یک بار هم داشتند ادای چیزهای مختلف را در میاوردند و قرار شد ادای قو در بیارند. مجری برنامه هم دستش را از آرنج و مچ خم کرد و آن را تکون میداد که مثلا این قو است. ولی قبل از اینکه این کار را بکند آستینش را زد بالا و دیدیم که دستش چقدر پشمالوئه. با دیدن دستش پیش خودم گفتم اسم این را باید میگذاشتند خرسک.
Comments
Post a Comment